در خاکستری ترین بندرِ جهان
خانه کرده باشی و پوستت
از آفتاب پنج دری

هنوز سرخ و زرد و آبی با

بازارِ روز
بادبانهایش را گشوده است
بویِ مرده ی دریا از دکّه هایِ چوبین
در مشامِ آشپزخانه هایِ چاق و رنگارنگ
کودکِ ازیادرفته میانِ این همه باسن

هر پنج در را بی بی چفت کرده است و
قامتِ تو دستت را
از لابه لایِ کیسه های بادکرده ی نایلون
به شیشه هایِ رنگی نمی رساند


شکارِ مهربانِ ماهی
کنارِ کهنه ی بندر
آنسویِ آبها
جزیرهای اگر هم باشد
در آبهایِ آنسوها است

                              

نظرات 1 + ارسال نظر
هادی چهارشنبه 10 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 03:37 ب.ظ http://alidaei.mihanblog.com

سلام
به ما هم سر بزن و نظر بده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد